نسخهی اصلی فیلم لو رفتهاست؛ همانی که در جشنوارهی فیلم کن اکران شدهاست و، ظاهراً، کارگردان نیز از تمهید نمایش فیلمی که ـــ خصوصاً در شرایط کنونی، و پس از خیزش سال جاری ـــ احتمالاً امکان اکران در سینماها را پیدا نمیکرد، ناراضی نیست. در تلگرام بهسادگی پیدایش میکنید؛ بنابراین، اول فیلم را ببینید و، بعداً، این یادداشت را بخوانید.
فیلمسازی سعید روستایی نسخهی بهتری از فیلمسازی اصغر فرهادیست؛ برخورد دقیقتری با واقعیت، که بهگمانم ناشی از زیست بیواسطهتر او در فضا-زمانی باشد که آن را روایت میکند: روایتگریِ بیاطوار، که واجد نمادهای زیرپوستیست. روستایی البته در این فیلم، برخلاف دو اثر درخشان قبلی، بیشتر بهاین گرایش پیدا کرده که نمادها را درشتتر کند ـــ مثلاً در نمای برخورد برادران لیلا با «پلنگ»ها، و یا برخی دیالوگهای لیلا و علیرضا روی پشتبام.
فیلم در همان فضای «ابدویکروز» نفس میکشد؛ تکنیکهای فیلمسازی روستایی، مثل دیالوگهای پینگپونگی، و تصویرسازی بیپیرایه و گاه اغراقشدهی واقعیت، مانند نمایش قضای حاجت پدر در سینک آشپزخانه، البته بهخوبی کار میکنند ـــ بهجز نورپردازی و تدوین، که اولی چندان طبیعی درنیامده، و دومی برخی بُرشها را بهنحوی نچسبانده که نما یکدست از کار دربیاید. بهجز وجوه تکنیکی، محتوا همان فضا را تداعی میکند.
هم فیلم نخست و هم این فیلم، هر دو، ایرانِ امروز را نمایندگی میکنند؛ خانوادهای که «بزرگتر نداشت» و، اکنون، بهجایی رسیده که بزرگترِ خانواده، برای بزرگیکردن در مالیخولیایی که در آن اسیر شده، حاضر است داروندارش را بهآتش بکشد: از همهی پساندازش، تا آیندهی فرزندانش. ادامهی طبیعیِ ماندن سمیه در «خانه»، و احترازش از هجرتی ناخوا اوه مای گاد! چه بذل و بخشش سخاوتمندانهای!...
ما را در سایت اوه مای گاد! چه بذل و بخشش سخاوتمندانهای! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bvazhe6 بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1402 ساعت: 15:13